صبر کن داره میاد یادم لعنتی من بهت هنوز نیاز دارم چرا گوشاتو گرفتی زدی خودتو به کَری با دستای خودت میخوای گورتو بکنی صب کن صب کن داره میاد یادم یه پسرک اینجاست که میشناسمش هر ساله روی شونه هاش یه کوله پر غم داره کز زده یه گوشه تنها با دفترش یه دریای آرومه که از درون مواجه دوست داره فقط از کنار ادما مثل سایه رد شه هردینی جلو تاریخ انقضای مغزش به چشش یه لحضه نگاه کنی میگی که یه صدای دنده از درونش همش گفته بایدگوش بدی فقط تو به ندای قلبت مث کوه .. مث سنگه یه روح ِ قویه پشت این جسم خسته گاهی هی به سرش میزنه بپره از ارتفاع با بال بسته حتی اگه بگن بهش که پایانش مرگه اون ، فقط میدونه که باید بره بذار همه بگن بازنده بش اینجا فرجام قاصدک پر پر شدنه لازمه ی نیش گوشات احمق شدنه نه ، غریبگی نکن جلوتر بیا فریبت نمیدم همون که کله شقه سابقم که زار نزنه هیچ جا کاری کن تا ازادی همیشه به تنش میکرد میدونم زمین نمیشن این افکاره باز یه روز بیاد نتیجه میدن اینجا همیشه میگن پسرم سرت باس پایین باشه وگرنه میبینی دم پاسگاهی میگم مگه ما هم کاری کردیم و چیزیم جز یه چتر آفتابی که بارون وهم تو همه لحضه هاش بارید این تابلو ها که رو به روتن چی نشون میدن جامعه ی پیر زن ابستن از دروغُ که بچه هاش ماییم بچه هاش ماییم
♫♫♫
حقیقتا می بارن از جلد حرفام من فکر فردام کبوتری که نداره حس پرواز فرجام شونش میشه تکیه بر باد جای تعجب نیستش نه وقتی این خونه رو آبه کجه ستونش یا بازیچه ایی و افسارت دسته غروره بگو دم گلوله گرم که سینه ها رو شکافت تا بلکه فرو بریزه میله های زندان کی سفیده کی سیاه تو تیره باش به وجدان بهایی نده وقتی کینه ها جرت داد ما پشت یه نیمکت بودیم مهره ی ریز هردومون نوشتیم رو کاغذ تو نوشتی از عشق ، من نوشتم از درد این چشای بسته بود که به من لگد زد هر طرف برگشتم دیدم که صورت ها به پشت ِ نقابا گمن روزا میخندن شب پی ترامادولن میکنن لباسا رو رنگ نگاه ها رو پرت گوش شنوا داری تو صدا ها رو بم میکنن کمرا رو خم دست از پا خطا کنی میسازن ازت یه احمق با روان خط خطی که گوشت و پوست استخونش حالا عاری از روحه راه میرن رو نرو فلج از درون رو ویلچر لباشون خندون حالا واسه تنفسم یکی باید باشه بالا سرت بکنه کوکت راه برو حالا آدمک ضعیف فکر این نباش که میخوای بخوری به زمین این یه قاعده ست یه قانون که زمین داره که شاید تنها کسی که هیچوقت زمین نخوره یه زمین خواره بگو بینم اصن این حرفا هست توی سایز گوشات این صدای منه از عمق وجودم که رو تفکرات غلطت مهر دروغ زد نمیبازم حتی توی اوج سقوطم میدونم همیشه یه خورشیدی پشت غروب هست و همه آرزوم اینه بفهمم ای کاش بفهمی ای کاش بفهمن ای کاش همون بارونی که میپرستیمش ازش متنفره اون که پارست کفشاش
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
متن اهنگ،
،
|